کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچ کس از باغ و بر بوی وفایی ندید

    در همه بستان خاک مهرگیایی ندید

    رسم قلندر خوش است بی سرو پا زیستن

    کار جهان را کسی چون سرو پایی ندید

    مرد ز عقد کسان در مرادی نیافت

    اهل ز نقد خسان کاه ربایی ندید

    هم نفسان را خرد بیخت به غربال صدق

    در دل ویران شان گنج وفایی ندید

    تیرگی حال خویش پیش که روشن کنم؟

    چون دلم از دوستان هیچ صفایی ندید

    بی غمی از کام دل هیچ نصیبم نداد

    شبپره از آفتاب هیچ ضیایی ندید

    از چه ادب می کند چرخ مرا، چون ز من

    دور گناهی نگفت، دهر خطایی ندید

    خواست شکایت کند دل ز جفاهای عشق

    همت ما را در آن عقل رضایی ندید

    دولتی عقبی، سزاست، گر چو منی را نجست

    محرم سلطان، رواست، گر به گدایی ندید

    صورت مقصود خویش دیده ندیدی، و لیک

    آینه بخت را آه که جایی ندید

    سینه خسرو ز غم غنچه صفت خون گرفت

    کز چمن روزگار برگ و نوایی ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha