کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی خوبت آفت جانی نمود

    دیده را صد گونه حیرانی نمود

    غنچه کوچک دهن پیش لبت

    چون که رو بگشاد زندانی نمود

    چشم او بنمود زلفت را به من

    مست بد ناگه پریشانی نمود

    کافران را بر دل من دل بسوخت

    بس که چشمت نامسلمانی نمود

    لعل تو انگشتری خط را سپرد

    دیو را ملک سلیمانی نمود

    آینه بودی و زنگارت گرفت

    روی کس را بیش نتوانی نمود

    خواستم دی از لبت بوسی، لبت

    خنده ای بنمود و پنهانی نمود

    دید خسرو کاین سخن نزدیک نیست

    روز بنشست و ثناخوانی نمود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha