کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزم ما را یک دو خواب آلوده اند

    مست و خوش، گویی شراب آلوده اند

    سایه پروردند وز خط سیاه

    سایه را بر آفتاب آلوده اند

    جامه بر اندام شان گویی ز لطف

    برگ گل را از گلاب آلوده اند

    می میان شیشه صافی نگر

    آتشی گویی به آب آلوده اند

    می نبیند سوی ما ساقی، ازانک

    چشمهایش مست و خواب آلوده اند

    آب شو، ای چشمه خون، کز شراب

    دست آن مست خراب آلوده اند

    یارب آن سرخی لبش را از می است

    یا خودش از خون ناب آلوده اند

    بس به اشک آلوده شخصم، گوئیا

    سیخی از آب کباب آلوده اند

    هست خسرو را سؤالی زان دهن

    کز پیش راه جواب آلوده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha