کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم از بخت گهی شاد نبود

    جانم از بند غم آزاد نبود

    یک دم از عمر گرامی نگذشت

    کان همه ضایع و بر باد نبود

    گر ببینی دل ویران مرا

    گوییا هیچ گه آباد نبود

    کافری رخت دلم غارت کرد

    شهر اسلام و سر داد نبود

    شب همی دانم کاو آمد و بس

    بیش از خویشتنم یاد نبود

    خانه گلشن شده بی منت باغ

    سرو بود، ار گل و شمشاد نبود

    هر چه می خواست همی کرد طبیب

    ناتوان را سر فریاد نبود

    ناگه آهوی من از دام بجست

    زانکه اندازه صیاد نبود

    خسرو از تلخی شیرین دهنان

    آنچنان است که فرهاد نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha