به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دوش آتش زدی و گریه مرا یاری داد
ناله من همه کو را شغب و زاری داد
چشم دارم که به خواب اجلم خسپاند
خاک کویت که مرا سرمه بیداری داد
مست بگذشتی و شد بیخودیم رهزن عشق
تا که همراه شد و بخت کرا یاری داد
همه شب خلق در آسایش و من در فریاد
روز بد بین که دلم را چه گرفتاری داد؟
یارب، از خون منش هیچ نگیری دامن
گر چه در کشتن من داد جفا کاری داد
عقل کو بر سر من کار نمایی کردی
کارم افتاد، چو بر جان خط بیزاری داد
همه در بار تو بستند دل و خسرو بین
داد عقل و دل و دین، نیز به سر باری داد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.