به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن عزیزان که همه شب به دل من گردند
فرخ آن روز که بر دیده روشن گردند
من چو مرغان قفس خوی به زندان کردم
وقت شان خوش که به گرد گل و گلشن کردند
آن کسان کز پی آن روی بدم می گویند
پرده برگیر که دیوانه تر از من گردند
جلوه کن روی چو خورشید که تا اهل نظر
بی سر و پا همه چون ذره روزن گردند
زاهدان در هوس زلف چو زنار تواند
چه غمت دارد، بگذار برهمن گردند
منم و دوستیت، هم به حق دوستیت
همه خلقم اگر از بهر تو دشمن گردند
آن که کارند همه تخم ملامت، یارب
ز آه من جمله چو من سوخته خرمن گردند
زخم پیکان جگر دوز چه دانند آنان؟
که نه از خار کسی سوخته دامن گردند
آمدی باز تو در دل، پس از این خسرو را
عقل و جان پیش کجا گرد سر و تن گردند؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.