کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم امروز حدیث تو و مهمانی چند

    پاره از دیده و دلها همه بریانی چند

    هر زمان کاتش سودای تو افزود عشق

    جای خاشاک بر آتش فگند جانی چند

    دی سوی سوختگان دید و گفتی که که اند

    کافرا، گیر به بتخانه مسلمانی چند

    تا تو از خانه برون آیی، هر دم چاک است

    بر سر کوی تو دامان و گریبانی چند

    من ندانم که چه مرغم به یکی گلشن اسیر؟

    که رود آخر هر مرغ به بستانی چند

    ما پریشان دل و او می گذرد مست، او را

    چه غم، ار جمع نگردند پریشانی چند؟

    خنده بیخبران است چو رنج دل ما

    می ندانیم چه رنجیم ز نادانی چند؟

    حال ما دیده ای، گر، ای صبا، آن سو گذری

    بدهی یادش ازین بی سر و سامانی چند

    خسروا، بر دل آتشکده بسیار گری

    کاین جهنم نشود کشته به بارانی چند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha