به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای که از خاک درت دیده منور گردد
وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد
دیده در زیر قدمهات نمی گرید، از آن
که مبادا کف پای تو به خون تر گردد
گوش بگرفت، چو بشنید رقیبت سخنم
گوش ابلیس چو قرآن شنود کر گردد
ناوکی بر دل ریشم فگن، ای دیده من
تا بود ریش درونم به برون سر گردد
ای بسا جان به سر کوی تو شد خون و هنوز
می رود تا به سر کوی تو محشر گردد
سازمش خون و به پیش سگت اندازم، اگر
بی جراحت ز سر کوی تو دل برگردد
اشک خسرو همه از خون جگر ساخته است
از قدمهات چو ریزم، همه گوهر گردد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.