کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفتیم از چشم و در دل حسرت رویت بماند

    بر شکستی و به جانم نقش گیسویت بماند

    سر گذشتی بشنو از من، داشتم وقتی دلی

    سالها شد در فرامش خانه مویت بماند

    دی خرامان می گذشتی خلق بیدل مانده را

    گریه ها پیشت روان شد، چشمها سویت بماند

    مردن من بین که چون شب بازگشتم از درت

    کالبد باز آمد و جان بر سر کویت بماند

    گردنت آزاد باد و خون من در گردنم

    چون به کشتن خو گرفتی و همان خویت بماند

    رفت جان پر هوس تا بوسد ابروی ترا

    هم در آن بوسیدن محراب ابرویت بماند

    زان شبی کین سو گذشتی گیسوی مشکین کشان

    تاکنون مستم که تو بگذشتی و بویت بماند

    بو که باز آید دل و جان گرفتارم ز تو

    از بدت گفتن زبان در کوی بدگویت بماند

    این به گفتن راست می آید که خسرو، خوش بزی

    چون زید بیچاره ای کز دیدن رویت بماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha