کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یا رب، آن بالا مگر از آب حیوان ریختند

    یا بسی جان کسان بگداختند، آن ریختند

    شیره جانهای شیرین برکشیدند از نخست

    وین تن نازک ازان شیرینی جان ریختند

    هر کجا خوی ریخت از رویت، ملاحت مایه بست

    چاشنی گیران خوبی در نمکدان ریختند

    زین هوس کز ران یکرانت فرو شانند گرد

    آبروی خویش بسیاری که خوبان ریختند

    عیش تلخم با خیال لعل جان افزات هست

    شربت زهری که در وی آب حیوان ریختند

    شعله می خیزد ز گور کشتگانت گاه نور

    بس که زیر خاک با دلهای سوزان ریختند

    همچو چشم نامسلمان تو بی رحمت نه اند

    کافران چین که خونهای مسلمان ریختند

    از گناه نیکوان، یارب، مرا سوزی نخست

    گر چه آن مردم کشان خونها فراوان ریختند

    عاقبت بر روی آب آورد راز بیدلان

    گر چه گریه در شب تاریک پنهان ریختند

    خسروا، مگری که جز خاشاک بدنامی نرست

    دیده های عاشقان هر جا که باران ریختند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha