کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا سرم باشد تمنای توام در سر بود

    پادشا باشم گرم خاک درت افسر بود

    روزگار از زلف تو بادا پریشان روز و شب

    تا دل بد روز من هر دم پریشان تر بود

    من خورم خونابه هجران و بیزارم،ازآنک

    ماجرا با زیرکان خونابه دیگر بود

    من به گرمای قیامت خون خورم بر یاد دوست

    جوی شیر آن را نما و تشنه کوثر بود

    عشق را پروانه باید تا که سوزد پیش شمع

    خود مگس بسیار یابی هر کجا شکر بود

    خوبرو آن به که باشد آب و آتش در جهان

    تا وجود عشقبازان خاک و خاکستر بود

    یار جایی و من بیچاره جایی بیقرار

    وه چه خوش باشد که بر بازوی خسرو بر بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha