کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار ما را دل ز دست عاشقی صد پاره شد

    باز عقل از خان و مان خویشتن آواره شد

    این دل صد پاره کش پیوندها کردم به صبر

    آن همه پیوندهایش بار دیگر پاره شد

    پاره پاره گشت سر تا پا دل پر آتشم

    از برای سوزش من بین چه آتشپاره شد؟

    ماه من، بی تو چو شب تاریک شد چشم رهی

    واندر این شب قطره های چشم من سیاره شد

    چشم را گفتم که در خوبان مبین، نشنید هیچ

    تا گرفتار یکی مردم کش خونخواره شد

    دی رهی دید آن پری را و ز سر دیوانه شد

    وز سر دیوانگی در پیش آن عیاره شد

    دید چون دیوانگی من، بزد بر سینه سنگ

    سختی دل بین که بستد سنگ و در نظاره شد

    تا به کوه و دشت نفتد همچو فرهاد از غمت

    چاره خسرو بکن کز دست تو بیچاره شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha