امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۸۴: یار ما را دل ز دست عاشقی صد پاره شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما را دل ز دست عاشقی صد پاره شد باز عقل از خان و مان خویشتن آواره شد این دل صد پاره کش پیوندها کردم به صبر آن همه پیوندهایش بار دیگر پاره شد پاره پاره گشت سر تا پا دل پر آتشم از برای سوزش من بین چه آتشپاره شد؟ ماه من، بی تو چو شب تاریک شد چشم رهی واندر این شب قطره های چشم من سیاره شد چشم را گفتم که در خوبان مبین، نشنید هیچ تا گرفتار یکی مردم کش خونخواره شد دی رهی دید آن پری را و ز سر دیوانه شد وز سر دیوانگی در پیش آن عیاره شد دید چون دیوانگی من، بزد بر سینه سنگ سختی دل بین که بستد سنگ و در نظاره شد تا به کوه و دشت نفتد همچو فرهاد از غمت چاره خسرو بکن کز دست تو بیچاره شد امیر خسرو دهلوی