کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب ز سوزی که برین جان حزین می گذرد

    شعله آه من از چرخ برین می گذرد

    منم و گریه خون هر شب و کس آگه نیست

    با که گویم که مرا حال چنین می گذرد

    سوزم آن نیست که از تشنگیم سینه بسوخت

    آنست سوزم که به دل ماء معین می گذرد

    زاهد، از صومعه زنهار که بیرون نروی

    که ازان سوی بلای دل و دین می گذرد

    می گذشتی شب و از ماه برآمد فریاد

    کاین چه فتنه است که بر روی زمین می گذرد

    باد از بوی تو مست است دلیریش نگر

    که دوان پیش شه تخت نشین می گذرد

    قطب دنیا که فلک هر چه کند کار تمام

    همه در حضرت آن رای متین می گذرد

    گر کنی جور وگر تیغ زنی بر خسرو

    همچنان دان که همان نیز و همین می گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha