امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۳: شب ز سوزی که برین جان حزین می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب ز سوزی که برین جان حزین می گذرد شعله آه من از چرخ برین می گذرد منم و گریه خون هر شب و کس آگه نیست با که گویم که مرا حال چنین می گذرد سوزم آن نیست که از تشنگیم سینه بسوخت آنست سوزم که به دل ماء معین می گذرد زاهد، از صومعه زنهار که بیرون نروی که ازان سوی بلای دل و دین می گذرد می گذشتی شب و از ماه برآمد فریاد کاین چه فتنه است که بر روی زمین می گذرد باد از بوی تو مست است دلیریش نگر که دوان پیش شه تخت نشین می گذرد قطب دنیا که فلک هر چه کند کار تمام همه در حضرت آن رای متین می گذرد گر کنی جور وگر تیغ زنی بر خسرو همچنان دان که همان نیز و همین می گذرد امیر خسرو دهلوی