کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو که روزت به نشاط دل و جان می گذرد

    شب، چه دانی، که مرا بی تو چسان می گذرد؟

    آب خوش می خورد این خلق ز سیل چشمم

    بس که دل سوخته زان آب روان می گذرد

    قامتت راست چو تیر است و عجایب تیری

    که ز من دور و مرا در دل و جان می گذرد

    ناوک چشم توام می کشد و غیرت هم

    که چرا در دل و جان دگران می گذرد؟

    باش از من شنو، ای جان، غم دل چند خوری

    جان، دل این است که ما را به زبان می گذرد

    دل گم کرده همی جوید خلقی در خاک

    اندر ان راه که آن سرو روان می گذرد

    سوز جانهاست، مبادا که رسد در گوشت

    ناله ها کز دل خسرو به دهان می گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha