کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زلف گرد زنخش دوش که گمره شده بود

    ای بسا تشنه کزان رشته فرا چه شده بود

    غم زهر سوی در آمد که ز آمد شد باد

    دل ویران مرا هر طرفی ره شده بود

    هم دران روز دلم زد که به ملک حسنش

    فتنه جاسوس و بلا حاجب درگه شده بود

    عاقبت یار همان کرد که ترسیدم از آن

    پیش ازین گوی که از جان من آگه شده بود

    تاکنون از پی امید کشیدم، ورنه

    کارم از دولت هجرانت همانگه شده بود

    گر چه در غیبت دل جور بسی بردم، لیک

    باری آن دشمنم المنت لله شده بود

    آفتی بود جمالش که دلم برد، آری

    خسرو از خویش نه دیوانه و ابله شده بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha