امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۰۹: زلف گرد زنخش دوش که گمره شده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف گرد زنخش دوش که گمره شده بود ای بسا تشنه کزان رشته فرا چه شده بود غم زهر سوی در آمد که ز آمد شد باد دل ویران مرا هر طرفی ره شده بود هم دران روز دلم زد که به ملک حسنش فتنه جاسوس و بلا حاجب درگه شده بود عاقبت یار همان کرد که ترسیدم از آن پیش ازین گوی که از جان من آگه شده بود تاکنون از پی امید کشیدم، ورنه کارم از دولت هجرانت همانگه شده بود گر چه در غیبت دل جور بسی بردم، لیک باری آن دشمنم المنت لله شده بود آفتی بود جمالش که دلم برد، آری خسرو از خویش نه دیوانه و ابله شده بود امیر خسرو دهلوی