کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید

    وز سر کوی توام باد صبایی نرسید

    چاک شد پیرهن عمر به صد نومیدی

    دست امید به دامان قبایی نرسید

    در بیابان طلب بخت پریشان کردم

    گرد آمد همه عمر و به جایی نرسید

    چشم گستاخ به نظاره روی تو بماند

    لب محروم به بوسیدن پایی نرسید

    اندر آن روز که بالای توام بر جان زد

    وه که بر سینه چرا تیر بلایی نرسید

    تن بیمار مرا خاک درت خوش بادا

    که به پرهیز بمرد و به دوایی نرسید

    همه عالم ز جمال تو نصیبی بگرفت

    چه توان کرد، اگر بخش گدایی نرسید

    ما که باشیم که ناخوانده به کویت آییم؟

    مگسان را گهی از کاسه صلایی نرسید

    تازه بادات گلستان جمالت هر روز

    گر چه با خسرو ازان برگ گیایی نرسید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha