کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زلف گرد آور که بازم دل پریشان می شود

    روی پنهان کن که بازم دیده حیران می شود

    عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر

    تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان می شود!

    تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان

    این کسی را گوی کو را شب به پایان می شود

    عاشقان را صد بلا پیش است گاه دیدنت

    جز یکی راحت که باری مردن آسان می شود

    زانچه من خوردم غمت، باری پشیمان نیستم

    گردلت از لطف ناکرده پشیمان می شود

    از هلاکم دوستان غمناک و من خوش می شوم

    کانچه باری کام جانان من است آن می شود

    چون به پایان آمد این قصه که می گویم به درد

    یک حدیث و صد پیم خاطر پریشان می شود

    ای که پندم می دهی پیش تو آسان است، لیک

    این کسی داند که او را خانه ویران می شود

    ای دل خسته، مده یادم ز مژگانش، از آنک

    موی بر اندام من هر بار پیکان می شود

    آنکه گفتندی که از خوبانش روزی بد رسد

    اینک اینک، جان خسرو، گفت ایشان می شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha