کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد

    راضیم گر در دلش از بعد ماهی بگذرد

    بیهشم در راهش افتاده، مرا آگه کنید

    گر درین ره سرو بالا کج کلاهی بگذرد

    ای صبا، جانم ببر، در خاک کویش کن نثار

    گر درین ره نگذرد آخر به راهی بگذرد

    حال پالامان راه خویش می پرسی، مپرس

    وای بر موران دران شارع که شاهی بگذرد

    نیست آن دولت که بوسم پای میمونت، ولی

    پای آن بوسم که در کوی تو گاهی بگذرد

    غمزه با صدها بلای خویش نابخشود نیست

    دیدن شاهی که با زینسان سپاهی بگذرد

    خلق در فریاد و تو خوش می روی، من چون زیم؟

    وه که گر ناگاهی از من تیر آهی بگذرد

    زاه گرمم مروسیه شد روز، هم داری روا

    کاینچنین روز سیه بر رو سیاهی بگذرد

    در زنخدانت دل خسرو فتاد و غرق شد

    همچو آن مستی که بر بالای چاهی بگذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha