کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یارب! این اندیشه جانان ز جانم چون رود

    چون کنم از سینه این آه و فغانم چون رود

    نقش خوبان را گرفتم خود برون رانم ز چشم

    آنکه اندر سینه دارم جای آنم چون رود

    در غمم خلقی که آن افتاده در ره خاک شد

    من درین حیرت که او بر استخوانم چون رود

    هان و هان، ای کبک کهساری که می نازی به گام

    گو یکی بنما که آن سرو روانم چون رود

    کشتنم بر دیگران می بندد آن را کو بود

    ای مسلمانان، به دیگر کس گمانم چون رود

    مردمان گویند، ازو دعوی خون خود بکن

    حاش لله، این حکایت بر زبانم چون رود

    ای که پندم می دهی آخر نیاموزی مرا

    کز دل شوریده شکل آن جوانم چون رود

    دی جفا کار ستمگر خواندمش، وه کاین سخن

    از دل آن کافر نامهربانم چون رود

    گر چه از خسرو رود جان و جهان هر چه هست

    آرزوی آن دل و جان و جهانم چون رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha