امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۵۴: یا رب، آن بالا مگر از آب حیوان ریختند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب، آن بالا مگر از آب حیوان ریختند یا بسی جان کسان بگداختند، آن ریختند شیره جانهای شیرین برکشیدند از نخست وین تن نازک ازان شیرینی جان ریختند هر کجا خوی ریخت از رویت، ملاحت مایه بست چاشنی گیران خوبی در نمکدان ریختند زین هوس کز ران یکرانت فرو شانند گرد آبروی خویش بسیاری که خوبان ریختند عیش تلخم با خیال لعل جان افزات هست شربت زهری که در وی آب حیوان ریختند شعله می خیزد ز گور کشتگانت گاه نور بس که زیر خاک با دلهای سوزان ریختند همچو چشم نامسلمان تو بی رحمت نه اند کافران چین که خونهای مسلمان ریختند از گناه نیکوان، یارب، مرا سوزی نخست گر چه آن مردم کشان خونها فراوان ریختند عاقبت بر روی آب آورد راز بیدلان گر چه گریه در شب تاریک پنهان ریختند خسروا، مگری که جز خاشاک بدنامی نرست دیده های عاشقان هر جا که باران ریختند امیر خسرو دهلوی