کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غمزه هایی کرد چشمش با دل این نامراد

    باز از دال دو زلفم آن الف قد داد یاد

    گفته بودم عمرهای اعتمادم با تو بود

    این زمان دانستم، ای جان، نیست بر عمر اعتماد

    حرف میم آمد دهانت، هست الف انگشت تو

    جز تو کس بر ما چرا انگشت نتواند نهاد؟

    با نسیم صبح دادم دل که بر در پیش او

    داد بلبل در هوای گلبنی دل را به یاد

    از رخت جان پروری آموخت لعلت، آفرین

    شد درین فن عاقبت شاگرد بهتر ز اوستاد

    جان خسرو هست چشم و غمزه عاشق کشش

    عشق جان بازیست، یاران و عزیزان، خیر باد!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha