امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۴۱: خوبرویان چون به سلطانی علم بالا کشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوبرویان چون به سلطانی علم بالا کشند شیر مردان را به زیر تیغ جانفرسا کشند جان کنان شب زنده دارند اهل عشق و در سخن صبح وار از آفتاب خود دمی بالا کشند پیر عاشق پیشه ام، به کاین مصلای مرا خدمتی را زیر پای شاهد رعنا کشند بسکه از رفتار خوش پای تو در جانم نشست رخنه گردد جانم، ار خار ترا از پا کشند از کرشمه لام الف کن زلف را بالای خویش تا از آن بر نام هر مهروی نام لاکشند وصل من این بس که خون من بریزند و ز خون نقش من با نقش آن صورتگران یکجا کشند با وجود خویشتن ما را دویی باشد، لیک باک نبود گر کسان اره به فرق ما کشند خسته حال خسرو از شیرینی عیش و نشاط برکشیدی راست همچون هسته کز خرما کشند امیر خسرو دهلوی