به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر نظر بر چشم کافر کیش او خواهد فتاد
آتشی بر عاشق بی خویش او خواهد فتاد
خنده خواهم از لبت بهر دلم، بیچاره دل
وه کزان خنده نمک بر ریش او خواهد فتاد
یار ترکش بست و مرکب راند بر عزم شکار
تا کدامین خون گرفته پیش او خواهد فتاد
کشته شست ویم، یارب، به روح من رسان
هر خدنگی کان برون از کیش او خواهد فتاد
گر نیندیشد رقیب او، بلای عاشقان
هم بر آن جان بلا تشویش او خواهد فتاد
چند ازین در کار من فرویش ده، زین آه گرم
هیچگه آتش دران فرویش او خواهد فتاد؟
آنکه می گوید که دل ندهم به کس، آخر گهی
پیش چشم شوخ کافر کیش او خواهد فتاد
خون خسرو می خورد، ترسم که آن رعنا سوار
ناگهان ز آه دل درویش او خواهد فتاد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.