امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۴۳: گر نظر بر چشم کافر کیش او خواهد فتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نظر بر چشم کافر کیش او خواهد فتاد آتشی بر عاشق بی خویش او خواهد فتاد خنده خواهم از لبت بهر دلم، بیچاره دل وه کزان خنده نمک بر ریش او خواهد فتاد یار ترکش بست و مرکب راند بر عزم شکار تا کدامین خون گرفته پیش او خواهد فتاد کشته شست ویم، یارب، به روح من رسان هر خدنگی کان برون از کیش او خواهد فتاد گر نیندیشد رقیب او، بلای عاشقان هم بر آن جان بلا تشویش او خواهد فتاد چند ازین در کار من فرویش ده، زین آه گرم هیچگه آتش دران فرویش او خواهد فتاد؟ آنکه می گوید که دل ندهم به کس، آخر گهی پیش چشم شوخ کافر کیش او خواهد فتاد خون خسرو می خورد، ترسم که آن رعنا سوار ناگهان ز آه دل درویش او خواهد فتاد امیر خسرو دهلوی