کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گیرم که نیست پرسش آزادگان فنت

    کم زانکه گاه آگهیی باشد از منت

    خورشیدوار یک نظری کن که بر درند

    سرگشته صد هزار چو ذرات روزنت

    ترکی و بهر رزم زره نیست حاجتت

    بس باشد آب دیده عشاق جوشتت

    تو دانی و کسان، بحلت باد خون من

    باری ز بار من بود آزاد گردنت

    افتادگان که بر سر کویت شدند خاک

    دامن کشان مرو که نگیرند دامنت

    تو آفتاب حسنی و من در شب فراق

    وین تیره روزیم شده چون روز روشنت

    مردم ازین هوس که چو جان در برت کشم

    کز جانست زنده هر کس و جان من از تنت

    پیکان درون دل مکن، ای پندگو، زیان

    نی خار پاست اینکه برآید به سوزنت

    بهر خدای چهره ز نامحرمان بپوش

    خسرو بس است بلبل نالان به گلشنت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha