کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون بهر خرامیدن بارم ز زمین خیزد

    بس دشنه که یاران را اندر دل و دین برخیزد

    سر و قد نوخیزش بنشت مرا در دل

    نه دل که به جان شیند سروی که چنین خیزد

    شبها که کنم ناله بر یاد قدش، از من

    قامت شنود مؤذن چون بانگ پسین خیزد

    گویی که صبا دل را برداشت ز جای خود

    چون در تگ اسپ خود آن ماه ز زین خیزد

    بس کز حسد چشمش بیمار شود نرگس

    از شاخ عصا سازد، آنگه ز زمین خیزد

    گر تیغ کشد بر من، من سر نکشم از وی

    کز من همه مهر آید، وز وی همه کین خیزد

    ترسان گذرم سویش کز گوشه چشم او

    با تیر و کمان ناگه ترکی ز کمین خیزد

    من سوخته عشقم، تو دم دمیم ای دل

    این سوخته را آتش آخر هم ازین خیزد

    گر لعل لبش یابد زان گونه گزد خسرو

    کز کار بر آن خاتم صد نقش نگین خیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha