کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناله برآید هر طرف کان بت خرامان در رسد

    فریاد بلبل خوش بود چون گل به بستان در رسد

    من خود نخواهم برد جان از سختی هجران، ولی

    ای عمر، چندان صبر کن کان سست پیمان در رسد

    آمد خیالش نیم شب، جان دادم و گشتم خجل

    خجلت بود درویش را، یکدم چو مهمان در رسد

    شب در میان کشتگان بشیند چون نالیدنم

    گفتا که می کن، یک دو شب این هم به پایان در رسد

    ای دل که بدخو می کنی از دیدنش چشم مرا

    معلوم گردد، باش تا شبهای هجران در رسد

    امروز میرم پیش تو شرمسار دل شوی

    بر تو چه منت جان من، فردا که فرمان در رسد

    آزرده تر زان است دل پیشت که بود اول بسی

    ویرانه ویرانه تر شود جایی که سلطان در رسد

    بر پنج روز نیکویی چندین مناز و بد مکن

    تا چشم را بر هم زنی، بینی که پایان در رسد

    گر خسروا، می سوزدت از خامیش رنجه مشو

    بسیار باید تا هنوز آن شوخ نادان در رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha