به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چون ز نسیم صبحدم زلف تو در هوا شود
سنگ بود نه آدمی، هر که نه مبتلا شود
هر سحری که ترک من سر ز خمار بر کند
بس که نماز مردمان هر طرفی قضا شود
حسن تو هم به کودکی آفت شهر گشت اگر
زین چه که هست ذره ای برگذرد، بلا شود
این همه نسخه کاینه می ببرد ز روی تو
گرنه به مهر و مه رسد پس تو بگو، کجا شود؟
باد خزان که بشکند شاخ جوانی چمن
بر سر زلف، ار شبی برگذرد، صبا شود
سبزه خط نهان مکن تا بکنم نظاره ای
پیش که در میان گل سبزه تو گیا شود
بر سر کویت از طرب، گو چه غلط شود مرا؟
وعده وصل تو شبی، گر به غلط وفا شود
طعنه زنند هر کسی شادی بزی و غم مخور
خسرو خسته می زید، گر ز غمش رها شود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.