به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چشمم همه روز خون تراود
من دانم و دل که چون تراود
نتراوم پیش هیچ مردم
کز مردم دیده خون تراود
دل گر ز تو لخته شد محال است
کاین حال به آزمون تراود
با دیده مگوی راز، ای دوست
زیرا که روان برون تراود
من دست بشویم از تو هر چند
لیکن دیده فزون تراود
گر عقل مرا کسی بکاود
دانم که از او جنون تراود
افسون چه کنی به ریش خسرو؟
کاین بیشتر از فسون تراود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.