به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد
سندان بود آن دل که در او یار نگنجد
در دل چو بود عشق، نگنجد خرد و عقل
در مجلس خاص ملک اغیار نگنجد
آن را سخن عشق رسد کو به دل از دوست
صد تیر بلا گنجد و آزار نگنجد
جانا، به دل تنگ من اندوه تو بسیار
در گنجد و صبر اندک و بسیار نگنجد
گفتی که غم دیده و دل خور، مگری زار
خویشی دل و دیده درین کار نگنجد
گر حسن فروشی به دگر جلوه برون آی
تا در همه بازار خریدار نگنجد
خواهیم که نقلی ز دهان تو بخواهیم
بیهوده چه گوییم، چو گفتار نگنجد
دیوار و درت در دل من خانه گرفتند
هر چند که در دل در و دیوار نگنجد
کوشد که رهد خسرو بیدل ز غمت، لیک
با حکم قضا حیله و هنجار نگنجد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.