کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باد آمد و زان سرو خرامان خبر آورد

    در کالبد سوخته، جانی دگر آورد

    امروز هم از اول صبحم سر مستی ست

    این بوی که بوده ست که باد سحر آورد؟

    صد منت باد است برین دیده کزان راه

    من سرمه طلب کردم و او خاک در آورد

    هرگز نرود از دل من گریه شب

    کش در ته پهلو شد و از خواب در آمد

    ای دیده، فرو ریز هر آن آب که داری

    کین آتش اندوه ز من دود برآورد

    من آب طلب کردم ازین دیده درین سوز

    او خود همه پرکاله خون جگر آورد

    هان، ای دل عاصی، چه شود حال تو کاینک

    سلطان به غزا آمده بر جان حشر آورد

    یارب، چه شد او، در تن نالان که جا کرد؟

    آن جان برون رفته که در جان سقر آورد

    زان مرغ که شب ناله همی کرد، بپرسید

    جایی گل خندان مرا در نظر آورد

    خون من دل سوخته در گردن قاصد

    کان نامه که آورد از او دیرتر آورد

    خسرو نگهش دار که اکسیر حیات است

    گردی که صبا دوش ازان رهگذر آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha