به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست
خیال او به دل تنگم آرمیده شده ست
ز زلف پرده در او که پرده پوش دل است
بیا که پرده پوشیدگان دریده شده ست
کشید عارض او خط، پناه چو، ای صبر
کنون که لشکر سودای از جریده شده ست
هنوز می کشدم دل به زلفت، ار چه مرا
هزار گونه گشایش ازان کشیده شده ست
رقیب گفت، شنیدی چه لطف می گفتند؟
سخن ز گفتن من می کند شنیده شده ست
نمی توان که دلم را ز تیر او ببرم
ز تیرش ار چه دلم چند جا بریده شده ست
مگر سیاه ازان گشت مردم چشمم
که آفتاب جمالش درون دیده شده ست
نیامده ست بر من دو روز، دانی چیست؟
لبش به دندان بگرفته ام گزیده شده ست
به دست شوق کمند نیاز می تابم
که باز آهوی صیادکش رمیده شده ست
گهر ز دیده به دامن همی کشم به رهش
ز کار خسرو بیچاره دانه چیده شده ست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.