امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۸: جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست خیال او به دل تنگم آرمیده شده ست ز زلف پرده در او که پرده پوش دل است بیا که پرده پوشیدگان دریده شده ست کشید عارض او خط، پناه چو، ای صبر کنون که لشکر سودای از جریده شده ست هنوز می کشدم دل به زلفت، ار چه مرا هزار گونه گشایش ازان کشیده شده ست رقیب گفت، شنیدی چه لطف می گفتند؟ سخن ز گفتن من می کند شنیده شده ست نمی توان که دلم را ز تیر او ببرم ز تیرش ار چه دلم چند جا بریده شده ست مگر سیاه ازان گشت مردم چشمم که آفتاب جمالش درون دیده شده ست نیامده ست بر من دو روز، دانی چیست؟ لبش به دندان بگرفته ام گزیده شده ست به دست شوق کمند نیاز می تابم که باز آهوی صیادکش رمیده شده ست گهر ز دیده به دامن همی کشم به رهش ز کار خسرو بیچاره دانه چیده شده ست امیر خسرو دهلوی