کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن را که سر و کاری با چون تو نگار افتد

    سر پیش تو دربا زد چون کار به کار افتد

    سنگ است نه دل کو را با زلف تو افتد خویش

    بس طرفه بود سنگی کو بر سر مار افتد

    افتد چو تو برخیزی در پای تو صد عاشق

    زین جمله چه برخیزد، با آنکه هزار افتد

    جان خاک شود زین غم کز زلف تو وامانده

    گل خشک شود برجا گر یاد بهار افتد

    صد گریه کند مردم تا تو به کنار آیی

    صد موج زند دریا تا در به کنار افتد

    از ناوک مژگانت افغان نکنم هرگز

    گه گه گذر بلبل هم بر سر خار افتد

    القصه برآوردی گردی ز دل خسرو

    هم دیده نمی خواهد کش با تو غبار افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha