کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی، ای باد، سوی آن رخ گلگون نخواهی شد

    به کوی آن فریب انگیز پر افسون نخواهی شد

    مرا باری برآمد جان ز بیداری و تنهایی

    بر آن بدگو که خواهی شد هم از اکنون نخواهی شد

    رسید آن نازنین اینک، الا، ای صبر ترسان دل

    ستادی کرده ای نیکو، اگر بیرون نخواهی شد

    من امشب فرصتی دارم که سیرش بنگرم، لیکن

    هم اندر دیدن اول، دلا، گر خون نخواهی شد

    بلای جانست آن زنجیر جعد، ای عاشق مسکین

    چه می بینی درو، یعنی که تو مجنون نخواهی شد؟

    نگارا، ز آب چشم من دلت گشته است، می دانم

    که از بخت بد من باز دیگرگون نخواهی شد

    دل و دین بیهده بر بوی زلفت می کنم ضایع

    از آن خویش خسرو را، تو کافر، چون نخواهی شد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha