کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل باز به جوش آمد، جانان که می آید

    بیمار به هوش آمد، در مان که می آید

    وه جان کسان هر سو، صد قلب روان از پس

    خوانیش چنین لشکر، سلطان که می آید

    ای دل، تو نمی گفتی کاینک ز پی مردن

    اسباب مهیا کن آن جان که می آید

    زان خال و خط مشکین با جمله بلا دیدم

    این آیت رحمت بین در شان که می آید

    ای ترک، مگو آخر بهر دل مسکینی

    کز سوی تو بر جانم پیکان که می آید

    خود نامه خویش آورد از بهر قصاص من

    سر خاک ره قاصد فرمان که می آید

    سیل مژه را رخنه انباشه شد، یارب

    کان آب به چشم من تازان که می آید

    خسرو به رهش باری قربان شد و بریان هم

    تا باز ببین کان هم مهمان که می آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha