کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مبارک بامدادی کان جمال اندر نظر باشد

    خجسته طالعی کان ماه را بر ما گذر باشد

    گرت بیند کسی کز زندگی دل خبر دارد

    عجب نبود، اگر تا زنده باشد بی خبر باشد

    نظر از دور در جانان بدان ماند که کافر را

    بهشت از دور بنماید، کان سوز دگر باشد

    ندانم چون شود حالم که می میرم ز نادیدن

    وگر وقتیش ببینم، آن خود از مردن بتر باشد

    مکن عیب از پی تر دامنی شاهد پرستی را

    که از خونابه سر تا پای او همواره تر باشد

    مرا گفتی، به دست خود عقوبتها کنم با تو

    به کشتن راضیم، گر خونبهایم اینقدر باشد

    نه من آنم که برگیرم سر از خاک درت هرگز

    مگر وقتی که زیر خاک، خشتم زیر سر باشد

    مگو، ای پندگو، اندوه بیهوده مخور چندین

    چه خار از پا کشی آن را که پیکان در جگر باشد

    بدینسان کز رخت روزی ندارد چشم مشتاقان

    نپندارم گهی شبهای خسرو را سحر باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha