کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوار چابک من باز عزم لشکری دارد

    دل من پار برد، امسال با جان داوری دارد

    من اندر خاک میدانش لگدکوب ستم گشتم

    هنوز آن شهسوار من سر جولانگری دارد

    به هر لشکر که می آید ز من جان می برد، باری

    که می گوید که این شیوه ز بهر دلبری دارد

    مسلمانان، نگه دارید بی چاره دل خود را

    که تیرانداز من مست است و کیش کافری دارد

    ندارم آنچنان بختی که خواند بنده خویشم

    غلام دولت آنم که با او چاکری دارد

    تویی دیوانه اش، جانا، که داری سایه گیسو

    دلم دیوانه تر از تو که آسیب پری دارد

    مثل گر یک سخن با من بگوید عاقبت آن را

    نیارد بر زبان و سرزنش چون بربری دارد

    مرا چون می کشی، جانا، شفاعت می کند جانم

    نمی گوید، مکش، اما سخن در لاغری دارد

    به بدنامی برآمد نام خسرو از پی دیده

    نه یک تر دامنی دارد که صد دامن تری دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha