کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هوایی می رسد کز سر گریبان چاک خواهم زد

    کلاه عافیت با سر بهم بر خاک خواهم زد

    بر آن گلرخ چو راهم نیست، سوی باغ خواهم شد

    به یادش پیش هر سروی گریبان چاک خواهم زد

    مرا این بس که بر خاکم سواره بگذری روزی

    گذشته ست آنکه من این زهر را فتراک خواهم زد

    همی گفت از تو شویم دست ازین غم، گر رسم روزی

    بسا گریه که پیشش زین دل غمناک خواهم زد

    به جان تو که جان تاباک باشد در دم آخر

    دم مهر و وفایت هم در آن تاباک خواهم زد

    ز خونم، گر چه ناپاک است آن، در شوی هم کامشب

    من آبی بر درش زین دیده نمناک خواهم زد

    به شبهای غمم بی تو چه جای عقل و جان و دل

    بیا، ای شمع جان، کاتش درین خاشاک خواهم زد

    ازین پس، خسروا، دیوانگی، زیرا نماند آن دل

    که لاف شیر پیش آن بت چالاک خواهم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha