امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲: هوایی می رسد کز سر گریبان چاک خواهم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوایی می رسد کز سر گریبان چاک خواهم زد کلاه عافیت با سر بهم بر خاک خواهم زد بر آن گلرخ چو راهم نیست، سوی باغ خواهم شد به یادش پیش هر سروی گریبان چاک خواهم زد مرا این بس که بر خاکم سواره بگذری روزی گذشته ست آنکه من این زهر را فتراک خواهم زد همی گفت از تو شویم دست ازین غم، گر رسم روزی بسا گریه که پیشش زین دل غمناک خواهم زد به جان تو که جان تاباک باشد در دم آخر دم مهر و وفایت هم در آن تاباک خواهم زد ز خونم، گر چه ناپاک است آن، در شوی هم کامشب من آبی بر درش زین دیده نمناک خواهم زد به شبهای غمم بی تو چه جای عقل و جان و دل بیا، ای شمع جان، کاتش درین خاشاک خواهم زد ازین پس، خسروا، دیوانگی، زیرا نماند آن دل که لاف شیر پیش آن بت چالاک خواهم زد امیر خسرو دهلوی