کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پس از ماهیم دوش از وعده دیدار خواب آمد

    گهی برخاستم کاندر سر من آفتاب آمد

    پس از بیداری بیسار دیدم، لیک نی سیرش

    کز اول دیدنش هم راحتم افزود و خواب آمد

    رخش پژمرده دیدم، پرسش از گرماش می کردم

    لبش خاموش بود و گونه رخ در جواب آمد

    مهش را سلخ کرد از نازکی مهتاب در شبها

    اگر چه آفتاب من میان ماهتاب آمد

    ز شادی گریه گویند و به چشم خویش می دیدم

    که دیدم روی آن خورشید و اندر دیده آب آمد

    روان شد مردم دیده که بوسد سم شبدیزش

    که آن ماه سریع السیر در عین شتاب آمد

    نه گرد است این، که هست آن گرد دولت گرد رخسارش

    که زیر رایت منصور چون جان کامیاب آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha