کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لطافت تو چنان در خیال ما بنشست

    که تا به حشر نخواهد دل از کمند تو رست

    زبون چشم زبون گیر تو شدم، چه کنم؟

    چه حیله سازد هشیار پیش مردم مست

    ز کشته پر شده شهر و کشنده پیدا نی

    دهان تنگ تو پیدا شده ست، میری هست!

    مرا نگینه دل کز گزند ایمن بود

    فتاد و سنگ جفای تو باز خورد و شکست

    شکسته طره تو از کجاست، از دل من؟

    چنین بود، چو کند کس خرابه را دربست

    چرا پیاله خون می دهی مرا هردم

    چنین که می رسد از جور چرخ دست به دست

    بیا چو آب خضر تا ببینیم در پای

    بسان خاک که در پای آب گردد پست

    اگر ز خسروت آزار بود، تازه مکن

    مکاو ریش کهن را چو سر بهم پیوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha