کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا باز از طریق ساقی خود یاد می آید

    غم دیرینه بازم در دل ناشاد می آید

    از این سو می رسد هجرش کشیده تیغ در کشتن

    وزان سو سوبختم از بهر مبارکباد می آید

    بسوز، ای عاشق خسته که آن بی مهر می آید

    بنال، ای بلبل مسکین که آن صیاد می آید

    فرو خوردن نمی آرم فغان زار خود پیشش

    که سگ چون دزد را دریافت در فریاد می آید

    برو، ای خواب، یار من نه ای، زیرا که من امشب

    سر زلف پریشان کسی ام یاد می آید

    ز بیش می کشد بادم، رواقم باش گو،باری

    من این روزن نمی خواهم که این سو باد می آید

    فراموشم نمی گردد سر زلف چو شمشادش

    که بوی غایب خویشم ازان شمشاد می آید

    خرابم کرده بود و رفته بود او، ای مسلمانان

    که باز آن یار بدخویم بر آن بنیاد می آید

    چنانت دوست می دارم که غیرت می برد جانم

    ز تو بر دیگری گر خود همه بیداد می آید

    جگر سوز است مشنو، جان من، افسانه خسرو

    کز او بوی دل شوریده فرهاد می آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha