کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا که بی تو دل خسته غرق خوناب ست

    مرا نه طاقت صبر و نه زهره خواب ست

    شب امید مرا روز روشنایی نیست

    جز از رخ تو که در تیره شب چو مهتاب ست

    یکی ببین که دل من چگونه می سوزد

    درون زلف تو گویی که کرم شب تاب ست

    دو چشم تو که همی کعبتین غلطان است

    مقامرست، ولی معتکف به محراب ست

    ز جور چشم تو تن در دهم به بیماری

    چو نقد عافیت اندر زمانه نایاب ست

    رخ چو آب حیات تو آب بنده بریخت

    هنوز دوستی بنده هم بر آن آب ست

    گر آب دیده کنم، طعنه های سخت مزن

    که همچو خشت زدن در میانه آب ست

    حکایت من و تو پوست باز کرد ز من

    مگر شنو مثل گوسفند و قصاب ست

    تو قلب می زنی و بد نگویدت خسرو

    چو نیست آن ز تو، این از سپهر قلاب ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha