به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
با این جمال روی صنم دیدنم خطاست
کایینه مراد نه بهر جمال ماست
درویش بین به کلبه خود می برد هوس
زان شمع کش ملایکه پروانه ضیاست
عقل است و لاف صبر یکی پرده برفگن
تا بنگری که فایده عقل تا کجاست
چشمش برون کشم ز سرش آنکه بیندت
صدق است این مثل که گدا دشمن گداست
هر کس ز باد بوی تو جوید، من آن نیم
ما را همین بس است که این باد از آن هو است
رویم به قبله و دل گمره به سوی بت
باری چرا کنیم نمازی که نارواست
شبهای خویش روز کنم ز آه شب فروز
بد روز چون منی که بدین روز مبتلاست
ضایع مکن دعای خود، ای پارسای وقت
در حق بیدلی که نه در خورد این دعاست
خسرو، منال بهر دل گم شده به درد
کالاش کن ملال که درد تو آشناست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.