کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم برد و بوی وفایی نداشت

    دلش راز غم آشنایی نداشت

    تحمل بسی کرد گل در بهار

    ولی پیش رویش بقایی نداشت

    زهی جان به جانان سپرده، دریغ

    که در خورد همت صلایی نداشت

    صبوری برون شد ضروری ز من

    که در سینه تنگ جایی نداشت

    کنون شیشه را بر طبیب آورم

    که زاهد قبول دعایی نداشت

    فلک عاشقی را چو بر من گماشت

    جز این در خزینه بلایی نداشت

    چه بینم به بیهوده در باغ دهر؟

    که هرگز نسیم وفایی نداشت

    فراهم نشد ریش عشق کهن

    که پیکان خوبان خطایی نداشت

    به زنجیر او، خسروا، دل مبند

    که سلطان نظر بر گدایی نداشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha