کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگار من که ز جنبیدن صبا خفته ست

    بگوی بهر دلم، ای صبا، کجا خفته ست؟

    درین غمم که مبادا گره به تار بود

    بر آن حریر که آن یار بی وفا خفته ست

    بیا بگوی که باز از چه زنده ای و هنوز

    مگر که فتنه آن چشم پر بلا خفته ست؟

    مخسپ ایمن کز گور عاشقان آواز

    همی رسد که مپندار خون ما خفته ست

    کسی که دعوی بیداری خرد کرده ست

    به یک نظاره تو دیده ام به جا خفته ست

    به خانمان همه کس خواب زندگی دارد

    جز آنکه او ز هم آغوش خود جدا خفته ست

    حساب وصل مدان، خسروا، اگر شیرین

    به خواب در بر فرهاد مبتلا خفته ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha